آيندهاي كه در گزارشاقليت وجود دارد روايتي انتزاعي و انزوايي است. در سال 2054 قرار است؛ اميال و خواستههاي شهروندان توسط دولت و حكومت مركزي واشنگتن تحت نظر باشد.
اين مهم براي تمامي شهروندان يك تجاوز آشكار به حريم خصوصي جلوهگري ميكند. اگرچه استيون اسپيلبرگ با زيركي داستانكهاي منفعلانه را در برابر اين زياده خواهي دولت مركزي قرار ميدهد. اما نتيجه هرچه باشد؛ گزارش اقليت آينده را تاريكتر از زمان كنوني ارائه مي دهد. حتي تكيه براينكه روايت استيون اسپيلبرگ در گزارش اقلیت در ژانر علمي-تخيلي قرار ميگيرد و با زندگي عادي تفاوت دارد نيز نمي تواند اين حس را از تماشاگر زائل كند.
سکانس افتتاحیه فیلم با ورود كاپيتان جان اندرتون (تام کروز) به "تالار تصویرسازی " شروع میشود. این تالار که در "سازمان پیشگیری از جنایت" قرار دارد؛ مجهز به قویترین و گرانقیمت ترین سیستمهای دیجیتالی و استودیویی است.
تصاویري كه در اين تالار بررسي مي شود مربوط است به زندگي عمومي و خصوصي شهروندان واشنگتن؛ و اين سازمان ميخوهد خدمات خاص خود را به مردم شهر عرضه بدارد.این خدمات خاص چیزی نیستند بجز جلوگیری از وقوع جرم.
جان اندرتون در سکانس افتتاحیه جلوی استوریبورد پیشرفته میایستد و اپرای تصویری را اجرا میکند. او که 6 سال تمام از سابقه پلیسیاش را صرف همین کارها و تخصص پیداکردن در سازمان پیشگیری از جنایت سپری کردهاست ، سعی می کند در پروژه شماره ؛1108 یک جنایت را قبل از وقوع کشف کند.
هر چند این روند به موفقیت گروه میانجامد و اندرتون به عنوان ارشدترین افسر ؛ به طور مستقیم زیرنظر رئیس سازمان ؛لامار برگز(ماکس فون سیدو) عملیات را رهبری میکند اما درمییابیم که این اولین جلوگیری از وقوع جرم و جنايت نیست كه او انجام ميدهد.
اما كالبد شكافي سكانس 1108 تماشاگر را با اوضاع و احوال ماجرا آشنا مي سازد. مورد1108 مربوط به خیانت یک زن میانسال به همسرش است. صبح وقتی همسر و فرزندش از منزل بیرون میروند او یک غریبه را به خانه راه میدهد.شوهر که پی به ماجرا برده ، به منزل برمیگردد و قصد دارد با قیچی زن را بکشد که اندرتون از راه در و گروه افسران "سازمان پیشگیری از جنایت" از راه پنجره روی سر آنها خراب میشوند و هر سه را دستگیر می کنند.
مورد1108 اگرچه با موفقیت به انجام میرسد.اما نشان مي دهد اوضاع امنيت شهر خيلي خراب است. 1108 مورد؛ اقدام برای جنایت برای شهری مثل واشنگتن آن هم در کمتر از یک ماه کشنده است ؛ حال این سیستم قرار است در واشنگتن آزمایش شود و سپس در پنجاه ویک تمامی ایالت به طور رسمی آغاز به کار کند.
آنچه باعث میشود در این تریلر نفسگیر در یک ربع آغازين ؛کمی مهوع و غيرانساني به نظر آید، استفاده از افرادی است که تحت عنوان پرگس فعالیت میکنند.
پرگس ها كه در حال حاضر سه نفرند، ويژگيهاي بسیار خارقالعادهاي دارند. قدرت فیزیکی و روحی آنها برابر با 500انسان با آی کیوی بالاي 150 است؛ آنها در تمركز و قدرت فكري و روحي آن قدر قوي هستند که میتوانند در رویاهایشان اتفاقات چند ساعت بعد را ترسیم کنند.
این رویاها به وسیله ارتباطات خاص دیجیتالی ، اسکن و در مونیتور چندضلعی سقفی به طور ویدئو دیواری پخش میشود و سپس یافتهای تصویری به تالار تصویر؛ منتقل می شود.
این سه نفر که در حوضچههایی خوابیدهاند و نوای سینتی سایزر برایشان پخش میشود، معلوم نیست آیا حقوق بگیر سازمان پیشگیری از جنایت هستند؟آیا کارآموزند؟ یا این که حتی ممکن است آنها را با وسیلههای خاصی پرورش داده باشند که از پس این نوع کار سنگین برآیند؟ هر کدام از این گزینه ها که صحیح باشد به هر حال سوال اساسی این است که اجیرکردن این سه تن کاری غیرانسانی است و اگر قرار باشد در هر ایالت حداقل سه نفر با این خصوصیات و تحت عنوان پرکس فعالیت کنند در آینده هزاران تن اجیر خواهند شد افرادی که مثل "آگاتا" غمگین ، افسرده و بیروح باشند.
آنچه داستان گزارش اقلیت را جذابتر می کند، دعوای پنهان "سازمان قضایی امریکا" با این سازمان جدیدالتاسیس یعنی "سازمان پیشگیری از جنایت" است .
البته می توانیم این سازمان را در فرم خاص وزارت نیز ترجمه و معنی کنیم . در دیالوگهای فیلم از این سازمان با عبارتهای دیگری نیز نظیر جمله : Department of precrime in Washington DC نام برده میشود. حال نامگذاری هر چه باشد وزارت دادگستری امریکا که این پروژه را قبول ندارد، یک کارآگاه فضول و کمی بدجنس به نام ویتور (کالین فارل) را به عنوان نماینده تامالاختیار به سازمان یا وزارت پیشگیری از جنایت اعزام می کند.
اولین برخورد او با جان اندرتون مشخص میکند که او دشمن خونی جان است. ویتور کاری میکند که سیستمها دستکاری شوند. از این رو یکی از پیشگوها در رویایش اندرتون را مشاهده میکند که مردی را میکشد و این اتفاق بین بیست و چهار تا چهل وهشت ساعت آینده اتفاق خواهد افتاد. در حقیقت این پروژه قرار است مورد1109 باشد. همین اعلام از سوی ویتور مشخص میکند که طبق قوانین آن سازمان باید جان دستگیر شود و او نیز که راهی برای اثبات بی گناهیاش ندارد در وهله اول فرار میکند.
بازگشت مجدد او با ربودن "آگاتا"(سامانتا مورتون) بهترین پیشگوی موجود در حوضچه صورت میگیرد. جان میخواهد آگاتا او را یاری کند که اولا بیگناهیاش ثابت شود و در مرحله بعد بعضی پرسشها و پروندههای ناتمام را ردیابی کند.
هر دوی این اتفاق با زحمت بسیار انجام می گیرد و مشخص میشود رئیس بزرگ یعنی "لامار برگز" خود کسی است که همسر سابقش را کشته است...
همچنانكه در بالا ذكر كردم؛ گزارش اقليت در جا متعلق به ژانر علمي تخيلي است.اما نوع داستانكها نشان ميدهد كه از ژانرهاي ديگر نيز در ساخت فيلم استفاده شده است و اين البته روندي تاحدي طبيعي است. در "گزارش اقلیت"اتفاقات بالا هیجانانگیز و پرتعلیق به تصویر كشيده ميشوند.
هر چند ساخت فیلمهایی با این مضمون یعنی استفاده از ژانر تركيبي برای اسپیلبرگ پیشینه نداشته است ؛ اما او بسادگی بیان میکند برای یک استعداد سینمایی کافی است ذهن، فعال بماند، آن گاه عرضه ئیتی همان قدر جذابیت دارد؛ که ساختن گزارش اقلیت.
قبل از این فیلم ، هوش مصنوعی اسپیلبرگ نتوانسته بود تماشاگران و موافقان همیشگی او را راضی نگه دارد؛ هر چند خودش اعتقاد داشت که هرگز پسرفتی نداشته ؛ بلکه فقط تابلوهایی که ترسیم کرده کمی ممکن است بدرنگ شده باشد؛ اما در گزارش اقلیت كه از رمان فيليپ ديك اقتباس شده؛آنچه ارائه شده حداقل تا هنگاميكه مشغول تماشاي فيلم هستيم تمامی پذیرفتنی است.
در باره فيلمنامه و رمان گزارش اقليت نيزبايد اضافه كنم كه جان کوهن و اسکات فرانک در یک فرصت هشت ماهه که دو ماه آخر آن خود را در یک انباری حبس کرده بودند؛ اقتباس فيلمنامه از رمان ديك را انجام دادند. فیلیپ دیک نویسنده امریکایی در کارنامهاش سی وپنج رمان و صدودو داستان کوتاه دارد تاکنون فیلمهای بلید رانر، یادآوری قاطعانه و همین فیلم گزارش اقلیت از روی آثار او ساخته شدهاند.
دیالوگهایی که اسکات فرانک و جان کوهن در فیلم آوردهاند؛ اگرچه سياهنمايي تمامي دارد اما گويا و حتي بشدت توصيفي از كار درآمدهاند.از اينرو گفتارها نيز به تماشاگر مساعدت ميكند روند شكل گيري داستانكها را بهتر دنبال نمايد.
یانوش کامینسکی نيز تمام هنر و استعداش را در گزارش اقليت به كار برد و به حق خود را تا درجه ژنرالی در میان مدیران فیلمبرداری هالیوودی ارتقاء داد.او تصاویری سیال و گردشی به تماشاگر عرضه میکند و نورپردازی دلنشین فیلم سبب میشود تماشاگر در هنگام ديدن اين اثر انتزاعي وحشت برش ندارد از چیزی نترسد. از سوی دیگر، چینش فریمهای پرصلابت در کنار هم توسط مایکل کان؛ تدوین زنده و پویایی فراهم آورده است که دیدن یک فیلم صدوچهل و چهار دقیقه ای را تحمل پذیر میکند.
این تصاویر سیال را با موسیقی متن جان ویلیامز همراه كنيد. نتيجه واقعا عالي است. هر چندگاهی ويليامز آرامش خیال تماشاگر را آگاهانه به هم میریزد اما وسيقي او در خدمت پيشبرد قصه است.
Minority Report
كارگردان: استيون اسپيلبرگ؛ فيلمنامه: اسكات فرانك و جان كوهن؛ براساس رمان فيليپ ديك؛موسيقي:جان ويليامز، تدوين: مايكل كان؛ مديرفيلمبرداري: يانوش كامينسكي؛ زمان فيلم: 145 دقيقه؛بودجه فيلم:102 ميليون دلار؛ فروش فيلم:358 ميليون دلار؛ محصول 2002 آمريكا.
بازيگران:تام كروز(كاپيتان جان اندرتون)؛ماكس فون سيدو(لامار بورگز)؛كولين فارل(دني ويتور)؛سامانتا مورتون(آگاتا).
نظر شما